تمامی ما در طول زمان، تجربه‌های متفاوتی از احساسات مختلف داشته‌ایم. احساسات به‌طور مداوم در زندگی ما وجود دارند. در هر لحظه، از بیداری تا در حالت خواب. آن‌ها بدون نیاز به اجازه گرفتن بروز می‌کنند. احساسات ما بخش بزرگی از هویت ما را شکل می‌دهند و ممکن است حتی بزرگترین عاملی باشند که ما را به انسان تبدیل می‌کنند.

اما ما در زندگی، اغلب تظاهر می‌کنیم که این امر برعکس است. احساسات واقعی ما می‌توانند آشفته، نامناسب، گیج‌کننده و حتی اعتیادآور باشند. آن‌ها باعث می‌شوند که ما در مقابل دیگران آسیب‌پذیر و بی‌پناه شویم و کارهایی را انجام دهیم که دوست نداریم در واقعیت انجام دهیم. به همین دلیل، گاهی احساسات ما می‌توانند باعث ترس و هراس شوند، زیرا به نظر می‌رسند که خارج از کنترل ما هستند.

عموماً تلاش می‌کنیم تا احساساتمان را انکار یا پنهان کنیم، حتی از خودمان. نگرش و رفتار ما نسبت به احساسات، توسط فرزندانمان الگوبرداری می شود و تحت تأثیر والدین و معلمانشان قرار می‌گیرد. فرزندان ما پیامی که ارسال می‌کنیم را دریافت می‌کنند و به طور غریزی، نحوه برخورد با احساسات را از ما یاد می‌گیرند. این به این معناست که آن‌ها نیز به شکلی که ما آموخته‌ایم، آن ها هم احساسات ضروری خود را که اعماق وجودشان می آیند را سرکوب کنند. این روش، اجازهٔ احساس‌کردن را از خودمان و دیگران سلب می‌کند. ما سختی‌ها را تحمل می‌کنیم، احساسات خود را می‌پوشانیم و آن‌ها را خفه می‌کنیم و بدون دلیل برای خودمان زندگی می‌کنیم.

مارک براکت، که سال‌های عمر خود را به مطالعه و تحقیق در زمینه احساسات، اختصاص داده است، در کتاب هنر همه فن حریف شدن در احساسات، تلاش می‌کند تا نشان دهد چگونه پنهان کردن و سرکوب کردن احساسات به شما و زندگی‌تان ضربه می‌زند. او در این کتاب به شما آموزش می‌دهد که چگونه به خود اجازه دهید احساس کنید، چگونه اطلاعات مورد نیازتان را از احساساتتان دریافت کنید و چگونه بتوانید به عنوان یک متخصص احساسات خود عمل کنید.

او در کتاب خود، روشی پنج مرحله‌ای برای شناخت و مدیریت احساسات را معرفی می کند و توضیح می‌دهد که چگونه می‌تواند به شما در درک بهتر احساساتتان یاریتان نماید.