در اواسط قرن نوزدهم، وضعیت فرانسه و همسایه‌اش پروس، که در شرق فرانسه واقع شده بود، به شدت بحرانی بود. در آن زمان، پروس به طرز زیادی به تصرف سرزمین‌های اطراف خود امیدوار بود و این امر، باعث تشدید تنش‌ها و در نهایت شروع یک جنگ نامنصفانه بین دو کشور شد.

داستان آدم‌خواران، بر اساس یک واقعه هولناک، در دوران جنگ فرانسه و پروس نوشته شده است و در یک دهکده در جنوب غربی فرانسه اتفاق می‌افتد. این داستان جذاب به دست ژان تولی نوشته شده است و واقعیت‌های تلخ این جنگ را به تصویر می‌کشد. داستان از جایی شروع می‌شود که یک اشراف‌زاده به نام وان و خانواده‌اش به دهکده‌ای سفر می‌کنند تا تعطیلاتی آرام داشته باشند. اما مردم دهکده به دلیل قحطی، گرسنگی، بی‌سوادی و عدم آگاهی کافی از وقایع جاری به طرزی اشتباه و وحشیانه او را به جرم همکاری با پروسی‌ها متهم می‌کنند.

این داستان، نشان دهنده توهمات جامعه و تاثیر آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های انسانی است. در این داستان تلخ، ژان تولی با استفاده از سبک روایت خود، نشان می‌دهد که در یک موقعیت استثنائی، چگونه انسان‌ها ممکن است به خشونت و تعصب مبتلا شوند و عواقب وحشیانه‌ای ایجاد کنند.

این کتاب، داستان تاریخی تیره‌ای را نقل می‌کند که در آن اتفاقات ناگواری به وقوع می‌پیوندند و انسان‌ها بدون تفکر عقلانی به تصمیم‌گیری می‌پردازند. آیا واقعاً همیشه حقیقت با اکثریت است؟ این داستان به ما نشان می‌دهد که چگونه ممکن است، واقعیت، مورد برخورد نادرست و بی رحمانه ای قرار بگیرد.